۱۳۹۳ شهریور ۱۰, دوشنبه

هنوز ١٠ روز هم از آزادي پدرم نگذشته كه


Mitra Pourshajari
هنوز ١٠ روز هم از آزادي پدرم نگذشته كه امروز از استانداري كرج تماس گرفتند و پدرم بايد براي پاره اي توضيحات در ١٥ شهريور به نهاد گذرنامه نيروي انتظامي شهرآرا تهران مراجعه كند...و بعدش چه ميشود باز؟؟؟
آري او از زندان ندامتگاه كرج آزاد شد ولي همچنان در چنگال جمهوري اسلامي و در زنداني بزرگتر بنام ايران اسير است...
زندگي ما را از هم پاشيدند، چهارسال شكنجه و درد و رنج تنها به جرم "نوشتن" و نتيجه اش پدري كه الان با چندين بيماري حاد و كشنده ميجنگد و تنها آرزويش باري ديگر در كنار هم بودن ماست، اگر فرصت دهند و بگذارند!!!!
امروز بعد از شنيدن اين خبر اينقدر بهم ريختم و نگران شدم كه بابام براي اينكه كمي از دلهره من كم كند اين عكس رو واسم فرستاد تا بهم بفهماند كه اوضاعش خوب است (در ظاهر!! ) ولي من كه ميدانم براي دلخوشيم اين كارها را انجام ميدهد، از نگرانيم كم نخواهد شد، براي سلامتيش، امنيتش و جانش نگرانم حتي بيشتر از زماني كه در داخل زندان بود...آن زمان يك طور، حال به گونه اي ديگر... نمي گذارند آرامش داشته باشد...دست از سرش بر نمي دارند..
ان مراجعه كند...و بعدش چه ميشود باز؟؟؟
آري او از زندان ندامتگاه كرج آزاد شد ولي همچنان در چنگال جمهوري اسلامي و در زنداني بزرگتر بنام ايران اسير است...
زندگي ما را از هم پاشيدند، چهارسال شكنجه و درد و رنج تنها به جرم "نوشتن" و نتيجه اش پدري كه الان با چندين بيماري حاد و كشنده ميجنگد و تنها آرزويش باري ديگر در كنار هم بودن ماست، اگر فرصت دهند و بگذارند!!!!
امروز بعد از شنيدن اين خبر اينقدر بهم ريختم و نگران شدم كه بابام براي اينكه كمي از دلهره من كم كند اين عكس رو واسم فرستاد تا بهم بفهماند كه اوضاعش خوب است (در ظاهر!! ) ولي من كه ميدانم براي دلخوشيم اين كارها را انجام ميدهد، از نگرانيم كم نخواهد شد، براي سلامتيش، امنيتش و جانش نگرانم حتي بيشتر از زماني كه در داخل زندان بود...آن زمان يك طور، حال به گونه اي ديگر... نمي گذارند آرامش داشته باشد...دست از سرش بر نمي دارند..

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر