۱۳۹۲ بهمن ۸, سه‌شنبه

بازداشت یک یارسانی در کرمانشاه




طی روزهای گذشته یکی از دراویش اهل حق و فعال در حوزه مجازی
بازداشت و همزمان پدر یکی از دراویش محبوس نیز به دلیل فشارهای وارده، دچار سکته توامان مغزی و قلبی شده است.

بر اساس این گزارش، امیرعلی (مهرداد) مهران نیا، از دراویش اهل حق (یارسان) ساکن کرمانشاه، روز چهارشنبه چهارم دی ماه ۹۲ مورد بازداشت ماموران امنیتی لباس شخصی قرار گرفت.

این گزارش افزود که ماموران مجهز به بیسیم و سلاح، با هجوم به منزل این درویش و فعال وبلاگ نویس، ضمن ضرب و شتم آقای مهران نیا، اقدام به بازرسی منزل کرده و کامپیوتر، فایلهای رایانه ای، سی دی و جزوات موجود را همراه با نامبرده منتقل نمودند.
ماموران امنیتی همچنین خانواده این درویش اهل حق را تهدید کردند که از رسانه ای شدن این دستگیری اکیدا خودداری کنند.

تا کنون از علت بازداشت، محل نگهداری و وضعیت این درویش و نویسنده وبلاگ «یاری»، خبری در دست نمی باشد.

سکته مغزی و قلبی پدر یکی از دروایش بازداشتی
همزمان پدر حمیدرضا مرادی سروستانی، از دراویش نعمت اللهی (گنابادی) محبوس در زندان اوین به دلیل فشارهای روحی ناشی از وضعیت فرزندش دچار سکته قلبی و مغزی شد.

بر اساس گزارش مجذوبان نور، آقای خلیل مرادی که فرزندش حمیدرضا مرادی با حکم قاضی صلواتی (شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران) به ۱۰ سال و نیم زندان محکوم شده، با وجود گذشت دو سال، ‌ به دلیل وضعیت بد جسمانی تا کنون موفق به ملاقات با فرزندش نشده است.

پدر آقای مرادی همزمان به دو سکته قلبی و مغزی دچار شده و اینک در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان در شیراز بستری است.

منابع خبری گزارش داده اند که درویش زندانی، حمیدرضا مرادی نیز، خود به دلیل انسداد عروق در بیمارستان شهدای تجریش تهران بستری است و ادامه درمان او به رغم توصیه پزشکان، به دلیل دخالت مقامات قضایی و امنیتی به تعویق افتاده است.

طی سالهای اخیر، فشار بر دراویش و پیروان این طریقت رو به افزایش بوده، و تعداد زیادی از طیف های مختلف دراویش ایران مورد احضار، بازداشت، تحقیر و بازداشت قرار گرفتند.
منبع: خبرگزاری یاری یارسان


۱۳۹۲ بهمن ۴, جمعه

درخواست استعفای شهردار تهران - زنان کشته شده در آتش سوزی خیابان جمهوری هم کارگر بودند، هم مادر




محسن سرخو، عضو شواری شهر تهران، با اشاره به مرگ نسرین فروتنی و آذر حق نظری،دو کارگر زن، در آتش سوزی خیابان جمهوری، گفت: "برای التیام احساسات شهروندان، جا دارد شهردار تهران استعفای خود را تقدیم کند."
شیرین فروتنی 44 ساله یکی از کارگران کشته شده در آتش سوزی روز یک شنبه خیابان جمهوری است. او از 8 سال پیش درپی جدایی از همسرش در این واحد تولیدی کار می کرد و یک دختر 21 ساله اما مبتلا به اختلال ذهنی داشت. این دختر که اکنون در یکی از مراکز بهزیستی نگهداری می شود تاکنون از مرگ مادرش اطلاع ندارد.

ملت شریف ایران، مردم آزاده وطنم این صدای لرزان مادری داغدار است که عمرش در این دنیای فانی رو به زوال است و از قضا حاصل عمرش را در فصل زوال جسمش از او ستانده اند.


”ستار” حاصل عمر من بود که به ناگاه از جلوی دیدگان من پر کشید و به بهشت خداوند شتافت و “بهشتی” شد. خدای بزرگ را شاکرم که افتخار پرورش چنین فرزند برومندی را به من داد ؛ فرزندی که شجاعانه در طلب آرمانهای حقیقی و تاریخی این کشور استبداد زده، قربانی شد و نامش در تاریخ ایران جاودانه گشت. خدای من شاهد است که با تمام توان دویدم و شیون کردم تا در میان مسئولینِ مدعیِ “اسلام مداری”، گوش شنونده ای پیدا شود و ندایِ دادخواهیِ مادری داغدار را پاسخ گوید. مرا اجابت نکردند که هیچ، پرونده ستار مرا در دادگاهِ عدل اسلامی بستند و تلاشهایِ ما را برای برپاییِ یک دادگاهِ عادل، بی پاسخ گذاشتند. در روزهای ابتدایی قتل ستار در کنار فردی بنام “حاج آقا مسعودی” که از مسئولین پرونده فرزندم بود، شکنجه گر ستار را نزد من آوردند و او در برابر دیدگانِ حاضرین از من عذرخواهی و تقاضایِ گذشت از شکایتم را کرد و بمن گفت: “ستار را زیر شکنجه کشته است”. فرزندان عزیزم “ابوالفضل عابدینی” و “حسین رونقی ملکی” بارها اعلام آمادگی کردند که در دادگاه شهادت دهند که ستار را با تن و بدن پاره و کبود دیده اند و آثار شکنجه بر بدن او نمایان بوده است. اما دریغ و درد که دادگاه عدل اسلامی، بجای فراخوانیِ شاهدان و تحقیق و رسیدگی عادلانه به این پرونده، یکی از شاهدان (ابوالفضل عابدینی) را به اهواز تبعید و دیگری را در زندان اوین محبوس کردند و حتی به او اجازه درمانِ نارسایی های بدن خود را هم نمی دهند، چه رسد به شهادت در دادگاه ستار! در نهایت نیز پرونده “قتل عمد” ستار مرا بستند و اعلام کردند که از دست رفتن او تعمدی نبوده است! در عجبم که اگر عمدی در میان نبوده است چگونه و چرا قاتل در جلوی چشمانِ من روایت کرد که ستار را زیر شکنجه کشته است،در حالیکه او بصورت مداوم به شکنجه گرش می خندید؟ چرا قاتل از من تقاضای بخشش کرد؟! مگر نه اینکه اگر کسی گناهی انجام داده باشد، برای گذشت از گناهش تقاضای بخشش می کند؟ همگان می دانند که من بدنبال فروش خون فرزند مظلومم نیستم،چرا که اگر اراده می کردم خون ستارم را معامله کنم ،در برابر پیشنهاد “هفتصد میلیون تومانی” سرهنگ ناجا دست و پایم شل میشد و… کافی بود خواسته آنها را اجابت و در مصاحبه ای علنی اعلام کنم:” ستار در یک تصادف! کشته شده و خبری از شکنجه و قتل در بازداشتگاه نبوده است”. با این اعلام نه تنها آن مبلغ کلان را دریافت می کردم، بلکه نام فرزندم را در لیست اسامی “شهدای” بنیاد شهید ثبت و از مزایای آن بهره مند میشدم. من دادگاه “صالح وعادلی” در جمهوری اسلامی نیافتم که داد خود را به آن ببرم و تقاضای ستاندن آن را بنمایم بهمین علت ،در نهایت عزت و افتخار از طرح شکایت مجدد در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی، خودداری می کنم و اعلام میدارم ” قتل ستار بهشتی براساس گزارش پزشکی قانونی و اقرار صریح متهم نزد اینجانب و تقاضای بخشش وی از من بعنوان شاکی پرونده، قتل عمد بوده و دلیلی برای طرح شکایت مجدد به اتهام “قتل غیر عمد” در دادگاه وجود ندارد”. و اما صحبت آخرم را خطاب به دینداران جامعه اسلامی و مراجع عظام تقلید و مسئولین حکومت اسلامی با ذکر آیه ای از قرآن کریم به پایان می برم.آنجا که خداوند بزرگ در سوره نساء آیه ۷۵ می فرماید: “وَ ما لَکُمْ لاتُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا اَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیة الظَّالِمِ اَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیراً ” «چرا در راه خدا و در راه مردان و زنان و کودکانی که (به دست ستمگران) تضعیف شده اند، پیکار نمی کنید. همان افراد (ستمدیده ای) که می گویند : خدایا ! ما را از این شهر که اهل آن، ستمگرند، بیرون ببر و برای ما از طرف خود، سرپرست قرار ده و برای ما از طرف خود، یار و یاوری تعیین فرما!» اگر هنوز اندک اعتقادی به روز معاد در نزد دینداران باقی مانده است با صدای بلند اعلام می کنم؛ “من ،گوهر عشقی،مادر پیر و داغدار ستار بهشتی ظلم رفته بر خود و خانواده ام را به بارگاه خدای تعالی واگذار میکنم و در روز حساب و جزا، از تمامی افرادی که میتوانستند یاور من باشند و نبودند، به درگاه خداوند شکوه و ناله میکنم و از حق خود در دادگاه عدل الهی بهیچ عنوان گذشت نمی کنم”. والسلام علی من اتبع هدی گوهر عشقی 

تظاهرات گسترده مردمي همراه با شعارهاي ضدحكومتي


 بنا به گزارش دريافتي، روزسه شنبه، اول بهمن، تظاهرات گسترده اي همراه با شعارهاي ضد حكومتي در رامشير بر پا شد. مردم خشمگين رامشير در اين تظاهرات بزرگ كه طول آن به بيش از ۲ كيلومترمي رسيد، به دادن شعارهاي ضد حكومتي برعليه ايادي رژيم در بيمارستان شهر پرداختند. براساس اين گزارش، ايادي رژيم در بيمارستان رامشير به خانواده جواني به نام كاظم سيلاوي كه از جوانان هموطن عرب و فعال فرهنگي و مدني كه در اين بيمارستان بستري بوده، اطلاع مي دهند كه فرزندشان فوت كرده است. خانواده جوان براي دفن وي اقدام كرده و در هنگام خاكسپاري متوجه مي شوند كه وي زنده است. مردم حاضر در صحنه با بيمارستان تماس گرفته و درخواست ارسال آمبولانس براي انتقال وي به بيمارستان مي كنند ولي ايادي رژيم در بيمارستان اعتنايي نكرده و اقدامي نمي كنند. پس ازساعاتي خانواده جوان مجبور مي شوند با خودروي معمولي جوان نيمه جان را به بيمارستان منتقل كنند كه وي متاسفانه در مسير فوت مي كند و اين واقعه باعث خشم و انزجار مردم شهرمي شود. سایت همبستگی ملی ‫#‏فتنه‬‫#‏نابخشودنی‬ ‫#‏قیام‬ ‫#‏عدالت‬ ‫#‏آزادی‬ ‫#‏ایران‬ ‫#‏تهران

۱۳۹۲ دی ۲۴, سه‌شنبه

مرتضوی دستگیر شد .....


.................مرتضوی دستگیر شد...............مرتضوی دستگیر شد جریان از این قراره که این مرتضوی و احمدی نژاد یک مقدار از پرونده های غارت و دزدی مجتبی و شخص خامنه ای را به بیرون از ایران فرستاده و بویژه در مورد انتخابات 88 مدارکی که خامنه ای برای خالی کردن خزانه او را به رئیس جمهوری انتخاب کرده است. او این مدارک را فرستاده تا جان خود را نجات دهد و تمام مسئولیت جنایات را به گردن مجتبی و خامنه ای بیندازد. حکومت هم روی همین حساب احمدی نژاد را تحت نظر قرار داده است

۱۳۹۲ دی ۲۲, یکشنبه

دانشجوی دوره دکترا به ده سال حبس محکوم شد

دانشجوی دوره دکترا به ده سال حبس محکوم شد

به گزارش منابع حقوق بشری ایران، حمید بابایی، دانشجوی دکترای اقتصاد در دانشگاه لی یژ بلژیک، در دادگاه انقلاب اسلامی به ده سال حبس محکوم شده است. اتهام آقای بابایی جاسوسی و ارتباط با دول متخاصم است.

به گزارش سایت سودویند(sudwind)، که از حقوق بشر در ایران حمایت می کند، حمید بابایی دانشجوی بورسیه، ۳۰ ساله، و اهل نکاب، که روز ۵ مرداد ۱۳۹۲ به همراه همسر خود برای دیدار از خانواده وارد تهران شده بود، اندکی پس از ورود به ایران در ۲۲ مرداد ماه به وزارت اطلاعات احضار شد و مورد بازجویی قرار گرفت.




به گزارش منابع حقوق بشری ایران، حمید بابایی، دانشجوی دکترای اقتصاد در دانشگاه لی یژ بلژیک، در دادگاه انقلاب اسلامی به ده سال حبس محکوم شده است. اتهام آقای بابایی جاسوسی و ارتباط با دول متخاصم است. به گزارش سایت سودویند(sudwind)، که از حقوق بشر در ایران حمایت می کند، حمید بابایی دانشجوی بورسیه، ۳۰ ساله، و اهل نکاب، که روز ۵ مرداد ۱۳۹۲ به همراه همسر خود برای دیدار از خانواده وارد تهران شده بود، اندکی پس از ورود به ایران در ۲۲ مرداد ماه به وزارت اطلاعات احضار شد و مورد بازجویی قرار گرفت.

۱۳۹۲ دی ۲۱, شنبه

دلیل عقب ماندگی بقیه دنیا همین نداشتن حوزه علمیه و روحانیته.


مهدی محمد حسینی نماینده ولی فقیه در استان البرز: « تولید علم منهای حوزه علمیه روحانیت ممکن نیست »
دلیل عقب ماندگی بقیه دنیا همین نداشتن حوزه علمیه و روحانیته. 

۱۳۹۲ دی ۲۰, جمعه

یکی از سربازان گمنام امام زمان در حال شکستن شیشه خودروهای مردم

حال و روز امروز ما آخوند جلاد , جنایتکار , فاشیست




حال و روز امروز ما آخوند جلاد , جنایتکار , فاشیست , اهریمن , زبان ما را برید و آزادی بیان را از ما گرفت . کشته می شویم , خودکشی می شویم ولی آیا ذهن و فکر ما را هم زنجیر کرده اند ! نه هموطن ! نه مادرم ! نه خواهرم هیچکسی نمی تواند فکر ما را به اسارت دربیاورد جز خود ما . مادرم با تو هستم ! تویی که من را به دست جلاد سپردی با این بهانه که توبه کنم تا رهایی یابم . مادرم من آزادی می خواهم برای تو ! سربلندی می خواهم برای تو ! و تو آیه های شیطان برای من زمزمه کردی و به خیال خودت من را به جلادان سپردی تا رستگار شوم . به من گفتی این تقدیر من است که باید به دست الله در این دنیا عذاب شوم ! مادرم این تقدیر را با دل و جان پذیرا هستم چراکه شرافت را حتی به بهشت تو هم نخواهم فروخت . من از این اسارت رها خواهم شد اما تو اسیر تفکرت هستی تفکری که حتی به فرزند خود رحم نمی کند . مرگ با شرافت هزاران بار بهتر از زندگی با ذلت است . باختن به این نوع زندگی بهتر از ساختن با آن است .

۱۳۹۲ دی ۱۹, پنجشنبه

۱۳۹۲ دی ۱۶, دوشنبه

جدید ترین علاعم راهنمایی و رانندگی به نقل از ریس پلیس راهور

کشیش سعید عابدینی در جشن زندانیان سیاسی و عقیدتی در سالن 12 زندان رجایی شهر کرج 1392

توجه توجه! خبر مهم! ویروس جدید در فیسبوک هشدار مهم به همه کاربران ایرانی فیسبوک


یک لینک اخیراً میان برخی ایرانی ها می چرخد که یک خانم در حال رقص را نشان می دهد و روی آن نوشته جاستین بیبر و یا جاستین تمبرلک همین که روی آن کلیک کنید دیگر از دست آن خلاص نمی شوید. ویروس و کرم اینترنتی وارد کامپیوتر شما میشود با آنتی ویروسهای ارزان قادر به تشخیص آن نیستید. اصلا روی آن لینک کلیک نکنید. حتی ممکن است آن لینک از طرف نزدیکترین دوست شما به شما فرستاده شده باشد ولی خود دوست شما از آن بی خبر است به همه دوستان دیگر خود نیز خبر دهید. شوربختانه تا کنون بسیاری به آن آلوده شده اند و خود بی خبرند

به نسل های بعدی بگوئید که نسل ما نه سر پیاز بود و نه هم ته پیاز؛ نسل ما خود پیاز بود، هر کی ما را دید، گریه کرد..

اينجاست كه نرمش قهرمانانه كاربردش مشخص ميشه!

be zoudi

انجمن صنفی روزنامه نگاران ایده آل دولت تدبیر و امید، طرح از نیک آهنگ کوثر

بانکداری اسلامی !

۱۳۹۲ دی ۱۵, یکشنبه

«اعدام‌های ۶۷ با اجازه امام بود» (ای سگ تو روحش ب ر ی ن ه) . .


یک روحانی تندروی نزدیک به آیت‌الله خامنه‌ای اعلام کرد اعدام‌ هزاران نفر در سال ۱۳۶۷ با اجازه آیت‌الله خمینی و حکم قوه قضائیه به اجرا گذاشته شد
به گزارش «وب‌سایت خبری بسیج» علیرضا پناهیان٬ عضو قرارگاه عمار اعلام کرد اعدام‌ هزاران نفر در سال ۱۳۶۷ دستور اسلام بود که با «اجازه» آیت‌الله خمینی و حکم قوه قضاییه به اجرا گذاشته شد.

این روحانی تندرو گفت در واقع وقتی آیت‌الله خمینی اجازه‌ی اعدام «منافقین» را صادر کرد «منتظری نتوانست اقتدار امام در اجرای دستورات اسلام را درک کند و از امام برید.»

پناهیان به اعتراض آیت‌الله منتظری به اعدام‌ها اشاره کرده و نتیجه گرفته است که «آقای منتظری فاقد عدالت لازم برای مرجعیت بود.»

وی افزود با این وجود: «هنوز عده‌ای از سران سیاسی مملکت با افتخار خودشان را مقلد آقای منتظری می‌دانند.»

گفتنی است بعد از پایان جنگ هشت ساله ایران و عراق اعدام‌های گسترده‌ای در زندان‌های ایران صورت گرفت و طی آن ظرف چند هفته هزاران نفر که بسیاری از آن‌ها حتی دوران محکومیت‌شان سپری شده بود و قاعدتا می‌باید آزاد می‌شدند به جوخه مرگ سپرده شدند. شدت و وسعت این کشتار به حدی بود که آیت‌الله منتظری در نامه شدیداللحنی به آیت‌الله خمینی به آن اعتراض کرد و شخص او را مسوول دانست. نامه‌ای که منجر به عزل آیت‌الله منتظری از مقام جانشینی آیت‌الله خمینی شد.

شمار اعدام شدگان نه فقط تا به حال رسما اعلام نشده بلکه این واقعه در جمهوری اسلامی تا به حال هم‌چون یک «تابو» غیرقابل ذکر بوده است و حتی بر خلاف انتظار بسیاری در ایران از جانب پیشروترین عناصر اصلاح‌طلب نیز اشاره‌ای به آن نشده است. اما در یک سال گذشته به‌طور پراکنده و گذرا در بعضی از نشریات ایران و نیز برخی چهره‌های سیاسی و مذهبی اشاراتی به آن می‌شود.

۱۳۹۲ دی ۱۲, پنجشنبه

اگر بخواهیم لُب کلام را در طی یک جمله بگوییم، باید که آن جمله را اینگونه نوشت و بیان کرد: تا آخوند کفن نشود / این وطن، وطن نشود





ملت کتک خورده ایران پس از سه دهه ستم دیدن، باز هم در انتظار کرامت آخوند است؛ سه دهه است که کشوری توسط ملایان فرومایه به سرقت رفته است و آخوند بر جان و مال و ناموس مردم حکومت می کند. بیش از سی سال می گذرد که آخوند سرمایه و هستی ملتی را چپاول کرده و تمام دار و ندار مردمی را غارت می کند. بیش از سه دهه است که ملتی غرق در گرفتاری و بیچارگی و فقر و نداری اند و میلیون ها نفر ایرانی محتاج تکه نانی هستند و آخوند، هر روز بر اندوخته هایش اضافه شده و با دزدی سرمایه یک ملت، برای خود گنجی باورنکردنی دست و پا کرده است.

پیامد دیگر حکومت آخوند، به فراموشی سپردن زبان، آیین، تاریخ، و فرهنگ چند هزار سال ایران و به دریوزگی و بی آبرویی کشاندن یک ملت است. آخوندی که در گذشته دست گدایی و تملق و چاپلوسی به سوی هر خانواده ایرانی دراز می کرد تا لقمه نانی بدست آورده و به زندگی ننگین خود ادامه دهد، اکنون بر کول و دوش مردم سوار شده، عنان اختیار آنان را به دست دارد، و آنان را چون نوکر و کلفت هایی بی اختیار، به این سوی و آن سوی می کشاند.


فرتور چهره ی نکبت بار آخوند ها را در حال تمرینات نظامی نشان می دهد. آخوندی که از خانه ای به خانه ای دیگر می رفت و روضه می خواند و صدقه می گرفت، امروز نه تنها سرمایه ملت را غارت می کند، بلکه دوره های چگونه کشتن مردم را نیز می گذراند.

آخوند با از میان بردن تمدن و فرهنگ غنی ایرانیان، ملت بزرگوار ایران را به قهقرایی رسانده است که مادران و پدران ایرانی، فرزندان خود را غلام حسین و غلام رضا و هزاران نام ننگین دیگر می نامند و مردم خود را برده و نوکر علی و حسین و حسن و اصغر می پندارند و گذشته درخشان خویش را به طور کلی، به دست فراموشی سپرده اند.

همان روشی که تازیان بیابانگرد سوسمار خوار، پس از اسیر کردن مردم ایران در درازای ۶ سده پیاده کردند و کشورمان را چپاول و غارت نمودند، امروز نیز به دست فرزندان دون مایه شان، آخوندها، در حال اجرا شدن بر روی مردم بینوای ایران زمین است. تازیانی که دختران و پسران جوان را دستگیر، به عربستان برده و دربازارهای مدینه به عنوان کنیز و برده به فروش می رساندند؛ تفاله های همان تازیان هم اکنون، بر کشور و گُرده ملت ما سوارند. به راستی ننگ و نفرین بر تازی زادگان اشغالگر کشورمان، و شرم بر امت خردباخته و دنباله رو تازی زادگان.

حال، پس از سه دهه زیر بار ستم و بی دادگری آخوند قرار گرفتن، عده ای به اصطلاح روزنامه نگار و یا سیاستمدار نیز به روش های گوناگونی در تلاشند که رد پای آخوند گم نشود و همچنان بر کتف و شانه ملت سوار بماند. برای روشن شدن این داستان تراژدی، به نوشتاری که در سایت آفتاب به چاپ رسیده است، می پردازیم. در راستای زنده نگاه داشتن آخوند و پندارهای ارتجاعی اش، خانم لاله کریمی گزارش گر روزنامه اعتماد گفتگویی با حجت الاسلام دکتر عباسی فرد داشته، که در تاریخ ۲۳ اسفند ۱۳۹۰ در سایت آفتاب به چاپ رسیده است.

حجت الاسلام دکتر عباسی فرد که خود از برکت حماقت ملتی، صدقه گرفتن و روضه خواندن را ترک گفته و با دریافت مدرک بی محتوای دکترا، در دو دوره در مجلس فرمایشی آخوندها و سپس به مدت دوازده سال در شورای نگهبان به صرف بودجه بیت المال و لاشخوری پرداخته، اکنون که به مجلس اسلامی راه نیافته است، در وصف هاشمی رفسنجانی و عملاً در رد خلافت خامنه ای داد سخن می دهد. این آخوند ۳ تومانی، شورای نگهبان را از مبارک‌ ترین و ارزشمندترین دستاوردهای انقلاب اسلامی دانسته و بر این باور است که همان‌طور که از اسم شورای نگهبان پیداست، این شورا که از مشتی آخوند پیر و بی سواد تشکیل می گردد، برای تضمین سلامت و حفظ و بقای جمهوریت و اسلامیت نظام در قانون اساسی تعبیه شده است.

همچنین این آخوند بر این باور است که مردم آقای هاشمی را بعد از آقا ( خامنه ای)، هنوز هم نفر دوم این مملکت می‌شناسند و در طی مصاحبه اش می گوید که: درست است که از نظر قانونی رییس‌جمهور دومین مقام در کشور است، اما دومین فرد این کشور آقای هاشمی است و مردم از او به عنوان دومین فرد این مملکت توقع دارند. اما ابزار و امکانات و شرایط و مجموعه آنچه در اطراف آقای هاشمی به وسیله دوستان نادان یا دشمنان آگاه فراهم شده به گونه‌یی است که برای آقای هاشمی این امکان وجود ندارد آن مقدار کاربرد و تاثیر که مردم انتظار دارند را داشته باشد و انتظارات مردم را برآورده کند.

دزدان و غارتگران دار و ندار ایرانیان، همه در این فرتور گرد هم آمده و جلسه ای برگزار نموده اند. اکبر رفسنجانی به دلیل سابقه درخشانش در دزدی و مال مردم خوردی، در ردیف نخست نشسته و خواهان سخنوری برای باقی دزدان می باشد. به راستی ما چه ملتی هستیم که یک مشت دزد فرومایه مشغول حکومت بر جان و مال و ناموس مان می باشند؟

البته اگر این آخوند کمی شرف و جرأت داشت و در اندیشه پست های بعدی خود نبود، هاشمی رفسنجانی غارت گر بزرگ کشورمان را نفر اول و شایسته فرمانروایی و بار دیگر مانند گذشته بیگاری کشیدن و به بردگی کشاندن مردم ایران می دانست. به هر روی مردم ایران زمین هنوز دنباله رو آخوند هستند و ما هنوز در سطح اجتماع و در برخوردها و گفتگوهای مان با مردم، با این مغلطه کلیشه ای از جانب مردم مواجه می شویم که می گویند: این آخوند با بقیه آخوندها فرق دارد و آخوند خوبی است. مردم ایران پس از دست کم سی سال جنایت مستقیم و هولناک آخوندها در حق خودشان و آیندگان این مرز و بوم هنوز هم وقتی آخوندی را در کوچه و در حال گذر می بینند، تا کمر دولا شده و به وی درود می فرستند.

این بردگی برخی از ایرانیان، به آخوندها برای جنایت، خیانت و غارت بیشتر میدان داده و موجبات بدبختی بیشتر هم وطنان را فراهم می سازد. مردم ایران باید از زنده نگاه داشتن و در بطن جامعه قرار دادن آخوند دست برداشته و ایشان را طرد کرده و دستان خون آلودشان را از زندگی های خود قطع کنند.

من جرثومه فساد نیستم - بابک زنجانی کارتون: محمد کارگر - نسیم آنلاین


Photo: ‎من جرثومه فساد نیستم - بابک زنجانی

کارتون: محمد کارگر - نسیم آنلاین‎

" ﮔﻔﺘﯽ : ﻣﻦ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﻧ


ﻣﻦ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ
" ﻧﻮﺷﺘﻢ 50 ٪ ﺯﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻦ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻣﺘﺎﻫﻞ ﻫﺴﺘﻨﺪ " ﮔﻔﺘﯽ : ﻣﻦ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﻧﻮﺷﺗﻢ 75 ٪ : ﻣﻌﺘﺎﺩ ﻫﺎ ﺟﻮﺍﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮔﻔﺘﯽ : ﻣﻦ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﻧﻮﺷﺘﻢ 35 ٪ : ﺩﺧﺘﺮﻫﺎ ﺑﮑﺎﺭﺗﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺩﺭﻭﻍ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﮔﻔﺘﯽ : ﻣﻦ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﻧﻮﺷﺘﻢ : ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﻭ ﭘﺴﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮔﻔﺘﯽ : ﻣﻦ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﻧﻮﺷﺘﻢ : ﭘﺪﺭﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻬﯿﺰﻩ ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻠﯿﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﻓﺮﻭﺧﺖ ﮔﻔﺘﯽ : ﻣﻦ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﻧﻮﺷﺘﻢ : ﺁﻣﺎﺭ ﺍﺳﯿﺪ ﭘﺎﺷﯽ ﻭ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻋﺸﻖ ﺯﯾﺎﺩ ﺷﺪﻩ ﮔﻔﺘﯽ : ﻣﻦ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﻧﻮﺷﺘﻢ : ﺳﻦ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺑﺨﺖ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﺍﺯ ﻓﻘﺮ ﺑﻪ ﺯﯾﺮ 14 ﺳﺎﻝ ﺭﺳﯿﺪ ﮔﻔﺘﯽ: ﻣﻦ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﻧﻮﺷﺘﻢ : ﻣﺮﺩﻡ ﮐﺸﻮﺭﻣﺎﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﻔﺮﯾﺢ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﺯﻫﺮﺍ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ . ﮔﻔﺘﯽ: ﻣﻦ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺍﺯﺕ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ , ﭘﺴﺮﺕ ﻣﻌﺘﺎﺩ ﺷﺪ , ﺩﺧﺘﺮﺕ ﻓﺎﺣﺸﻪ , ﺯﻧﺖ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﻃﻼﻕ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﭘﺎﺳﭙﻮﺭﺕ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﯽ ﺍﺭﺯﺵ ﺷﺪ , ﻧﺎﻣﺶ ﺑﺎﻋﺚ ﻧﻨﮓ ﺷﺪ , ﻭﺭﺯﺷﮑﺎﺭﺵ ﺍﺯ ﺑﺪﺑﺨﺘﯽ ﭘﻨﺎﻫﻨﺪﻩ ﺷﺪ , ﻧﺨﺒﻪ ﺍﺵ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﺪﻝ ﻣﻮ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺍﺧﺮﺍﺝ ﺷﺪ ﺷﺎﺩﯼ ﺟﺮﻡ ﺷﺪ , ﺗﺠﻤﻊ ﺑﺎﻻﯼ 10 ﻧﻔﺮ ﻏﯿﺮ ﻣﺠﺎﺯ ﺷﺪ , ﺻﺤﻨﻪ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﺳﯿﻨﻤﺎ ﺷﺪ , ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺍﺳﮑﺎﺭ ﮔﺮﻓﺖ ﺷﺒﮑﻪ ﺧﺒﺮ ﺍﺯ ﻏﺰﻩ ﮔﻔﺖ ﺍﺭﻣﻨﺴﺘﺎﻥ ﭘﻮﻝ ﺑﺮﻕ ﻧﺪﺍﺩ ﺑﺮﻕ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺳﺎﻋﺘﯽ ﺷﺪ , ﻣﺨﺪﺭ ﺷﯿﺸﻪ ﻫﻢ ﻗﯿﻤﺖ ﻗﻠﯿﺎﻥ ﺷﺪ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﺒﻮﺩﯼ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯼﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﺒﻮﺩﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﻱ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﺒﻮﺩﯼ ﭘﺪﺭ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﻱ ﺳﻴﺎﺳﻲ ﻧﺒﻮﺩﻱ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﻛﻪ ﺑﻮﺩﻱ