۱۳۹۲ دی ۸, یکشنبه

زندانیان سیاسی را در یابیم!

خدایا یه کاری بکن ... برای کودکی که از گرسنگی تلف شد


برای آرزوهایی که ناخواسته دفن شد
برای هوس هایی که به نام عشق ثبت شد
برای اشک هایی که به ناحق ریخته شد
برای صداهایی که در سکوت خلق شد
برای چشم هایی که چشم به درگاهت خشک شد
برای انسانی که بی گناه کشته شد
خدایا ...
بیا ...
من نشونت میدم
انسان هایی را که عشقشان
همانند لباس روزانه عوض می شود
قلبشان تهی ست
چیزی از عشق نمی دانند
در سرزمین من عشق مرده
در سرزمین من انسانیت بیگانه ترین واژه است
در سرزمین من شعر حافظ در دست کودکان برای فروش می چرخد
در سرزمین من گدایان ثروتمند ترینند
در سرزمین من با نامت برای خود آوازه ها دارند
در سرزمین من انگشت شمارند
آن هایی که تو را خوب می شناسند
خدایا ...
تو چه می کشی از دست این مردم !!

گواهی پرداخت بدهی بابک زنجانی به دولت، جعلی از آب درآمد



نماینده مردم کرمانشاه در مجلس با بیان اینکه ادعای بابک زنجانی مبنی بر پرداخت بدهی خود به دولت جعلی بود و وی سند مربوط به پرداخت پول به حساب بانک مرکزی تاجیکستان را جعل کرده بود، گفت: این موضوع در کمیسیون اصل ۹۰ سریعاً پیگیری می‌شود.

سید سعید حیدری در گفت‌وگو با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری حکومتی فارس، اظهار داشت: سندی که بابک زنجانی مبنی بر پرداخت بدهی خود به وزارت نفت به کمیسیون اصل 90 ارائه کرده است، طبق بررسی‌های انجام شده جعلی از آب درآمد.

وی ادامه داد: با پیگیری‌های انجام شده از سوی مجلس و برخی دیگر، این سند و گواهی که ظاهراً از بانک مرکزی تاجیکستان صادر شده، جعلی بوده است.

نماینده مردم کرمانشاه در مجلس شورای اسلامی افزود: زنجانی تاکنون هیچ مبلغی بابت بدهی‌ خود به وزارت نفت، به دولت پرداخت نکرده و ادعای قبلی وی مبنی بر پرداخت بدهی، دروغ بوده است.

این عضو کمیسیون انرژی یادآور شد: پس از بررسی‌ها متوجه شدیم زنجانی سند پرداخت بانک مرکزی تاجیکستان را جعل کرده است.

حیدری تأکید کرد: پرونده بابک زنجانی در کمیسیون اصل 90 قانون اساسی مجلس، حتماً مورد بررسی موشکافانه قرار می‌گیرد.

وی یادآور شد: از کل رقم حدود 2 میلیارد و 60 میلیون یورویی‌ که بابک زنجانی مدعی پرداخت آن به دولت شده بود، تا کنون هیچ رقمی پرداخت نشده و هیچ پولی به حساب دولت واریز نشده است.

به گزارش فارس چندی پیش بابک زنجانی ‌گواهی از بانک مرکزی تاجیکستان ارائه کرد،‌ مبنی بر اینکه تمامی بدهی خود به دولت ایران را در این کشور به حساب بانک مرکزی ایران واریز کرده است، اما با پیگیری‌های مجلس مشخص شد حتی پولی به حساب دولت ایران واریز نشده و گواهی صادر شده نیز ظاهراً یا جعلی بوده و یا با پرداخت یک میلیون دلار از سوی وی صادر شده ‌است.

این یک نمونشه که افشا شده .سال هاست که به اشکال مختلف دارن مملکتو میچاپن و میبخشن


....ما ملت نمیخواهیم از خواب غفلت بیدار شویم جلوی دزدی هاشونو بگیریم .....از ماست که بر ماست


افشای نام شش بانک ایرانی دخیل در پرونده فساد مالی در ترکیه پس از گذشت 10 روز از آغاز بحران در ترکیه اعلام شد با گذشت حدود ده روز از افشای پرونده پیچیده و اتهام پولشویی بین ایران و ترکیه، نشریات و سایت های ترکیه، مدام ادعاها و اتهامات در خصوص این پرونده را مطرح می کنند و از جمله نام 6 بانک ایرانی را به عنوان مرتبط پرونده پولشویی ذکر کرده اند. به گزارش سایت ''آینده'' تا کنون تحلیل های مختلفی درباره پشت صحنه این پرونده مطرح شده که البته هر کدام می تواند تا اندازه ای قرین صحت باشد. برخی این موضوع را ناشی از رقابت داخلی میان اسلامگرایان ترکیه می دانند که اکنون با راحت شدن خیالشان از لائیک ها، به رقابت داخلی روی آورده اند و طیف "گولن"، چهره قدرتمند اسلامگرای ترک، در حال زمین زدن اردوغان، گل و حزب آنهاست. تحلیل دیگر مربوط به تمایل برای فشار بر ایران در زمینه دور زدن تحریم هاست و از آنجا که زمینه اصلی پولشویی احتمالی انجام شده، تحریم بانکی ایران و عدم امکان تبادل پول و طلا با ایران بوده، پیگیری و افشای موضوع می تواند در راستای اهداف و منافع تحریم کنندگان ایران، باشد. هفته گذشته، دهها تن از نزدیکان دولت را در ارتباط با پرونده فساد مالی از جمله دريافت رشوه از رضا ضراب، تاجر ايرانی الاصل در ترکیه، بازداشت کرد. ۲۴ تن از اين دستگيرشدگان، ‌از جمله رضا ضراب و پسران دو وزير و همچنين مدير عامل بانک دولتی ''هالک بانک'' تفهيم اتهام و زندانی شده اند. رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه اين رسوايی را که انتقادهای گسترده احزاب مخالف در پی داشت، اقدامی از سوی توطئه گران بين المللی توصيف کرده است. با توجه به پیچیده بودن اقدامات انجام شده، برخی رسانه های ترکیه برای تشریح روند انجام کار، به کشیدن تصویر و نمودار روی آورده اند. از جمله سایت ترکیه ای رادیکال، در عکس زیر، مسیر گردش پولشویی را به همراه اسامی شرکتهای صوری و واقعی دخیل در پرونده آورده است. در عکس علاوه بر اسامی بانک های ایرانی مرتبط با موضوع، گفته شده که ایران برای ضراب امتیاز تاجر امین قائل شده است. اسامی این بانک های مورد اشاره به این شرح است: ''بانک پاسارگاد، بانک سامان، بانک کشاورزی، بانک پارسیان، بانک توسعه صادرات و بانک سرمایه'' این مسیر از یک سو به هالک بانک ترکیه و از سوی دیگر به۹ بانک چینی متصل بوده و نشان می دهد علاوه بر ایران و ترکیه و چین، غنا نیز بخشی از ماجرا بوده اند و پول ها و دلارها، در بسیاری موارد از طریق هواپیما منتقل می شده است. محمد ضراب، حسین ضراب، شهرام محقق، محمدرضا رجایی و آرش میانکوهی، نام ۵ ایرانی دیگر است که در پرونده به نام آنها اشاره شده است. سایت سوزو هم ادعا کرده عامل رشوه دادن به مقامات ترک، محمدصادق رستگارپیشه بوده است.

۱۳۹۲ دی ۷, شنبه

«53 نفر از معتادانی که به شفق آورده شدند اسهال خونی گرفتند و مردند


»، «انترن به بچه‌ها می‌گفت اگر برایم برقصید داروی سرماخوردگی می‌گیرید»، «پایم را از خط زرد آن‌طرف‌تر گذاشتم و تا سرحد مرگ با لوله سبز کتک خوردم» و... اینها همه روایت‌های معتادانی است که تجربه رفتن به اردوگاه ترک اعتیاد اجباری «شفق» را از سر گذرانده‌اند. روبه‌رویم می‌نشینند و می‌گویند و می‌گویند.

ای مفتیان ِ شام ِ دین من شام ِ خود بُبریده ام




صدها هزاران سفره را از توشه خالی دیده ام ای کاسه لیسان ِزمان من با دگر دلدادگان در نذرِ مرگ دشمنان پیمانهها نوشیده ام هم زین خورید و زان خورید انگوروخون پنهان خورید دست آخِرِ کار ِ شما را چون مگسها دیده ام کِی از قبای نقره گون پروانه می آید برون من این حقیقت را ز کِرم ِ ابرشم پرسیده ام آیید و چرخید وشوید آخِربه کام ِ مرگ و من با بعدِ تان میچرخم و با قبلِ تان چرخیده ام تا عشق وحس ونای دل برتیغ ِمذهب میزنید من داغ ِمیهن بر دل و هم میزنم بر دیده ام وه کاینچنین بر پا شدم وز ریشه بی همتا شدم جهل از تنم برکندم و رخت خِرَد پوشیده ام از راستی گفتی سخن ، آذر بگردم مهر ِ تو کاین واژه های ناب را جای دگر نشنیده ام... آذر

اولا که تا حالا کدام گوری بوده است که به یکباره به یاد شین آباد افتاده است


،دوما،تازه اگر هم بکند هیچ کار شاق و بزرگی انجام نداده است،پولهایی که او با باندبازی ها و رانت خواری ها به جیب خودش زده است از آن همین ملت است یابوهای ظاهربین!


یک عده یابوی بیخرد که تا دیروز به سمت بابک زنجونی دزد بزرگ سنگ پرتاپ می کردند حالا برای ایشان دسته گل و کارت تبریک پست می کنند و برسر پوکشان حلوا حلوایش می کنند که چه؟ که زیرا از جانب همین احمق ها گفته شده که ایشان قرار است از پول دزدی نموده شده از سفره همین ملت بدبخت را آنهم تنها برای اسمی اینچنانی در کردن به جهت لاپوشانی فسادها و راهزنی هایش آنهم دقیقا زمانی که پرونده رسوایی هایش روز به روز سنگینتر می شود به اصطلاح خرج مداوای کودکان شین آبادی بکند، اولا که تا حالا کدام گوری بوده است که به یکباره به یاد شین آباد افتاده است،دوما،تازه اگر هم بکند هیچ کار شاق و بزرگی انجام نداده است،پولهایی که او با باندبازی ها و رانت خواری ها به جیب خودش زده است از آن همین ملت است یابوهای ظاهربین!

خونریزی کلیه و از بین رفتن سوی چشم در ۵۵مین روز از اعتصاب



پزشکان مستقل وضعیت ایشان را بسیار نگران کننده عنوان کردند

خبرگزاری هرانا – شش زندانی اهل سنت محکوم به اعدام در زندان قزل‌حصار در ۵۵مین روز از اعتصاب غذا با مشکلات بینایی و خونریزی کلیه مواجه هستند.





خامنه ای و رژیم اسلامی مسئول این جنایات می باشند

در زندان پس از بازدید به ماخبر دادند بهرام اعدام شد و در مسیر راه موقع برگشتن "تصادف" شد  و زنم ضربه مغزی و فلج شد و بینائی خود را هم از دست داد و دخترم به کما رفت  و نمیتواند حرف بزند
بهرام پسرم را اعدام کردند و حالا هم میخواهند شهرام را اعدام کنند
دادخواهی پدر شهرام احمدی به سازمان عفوبین الملل

پدر یکی از فعالان مذهبی کُرد که فرزندش به اعدام محکوم شده نامه‌ای خطاب به سازمان عفوبین‌الملل منتشر کرد.

عبدالله احمدی در این نامه‌ی دادخواهی از رئیس سازمان عفوبین‌الملل می‌خواهد که رئیس جمهور جدید ایران را برای آزادی شهرام احمدی ترغیب کند.

متن نامه که در اختیار آژانس خبررسانی کُردپا قرار گرفته است عیناً در پی می‌آید:

رئیس دلسوز سازمان عفو بین‌الملل دردنامه‌ی من را بشنوید.

قریب به ٥ سال است از درد دوری فرزندانم شهرام احمدی که در تاریخ ٦/٢/٨٨ و بهرام احمدی که در تاریخ ٢٥/٦/٨٨، بهرام در هنگام دستگیری زیر ١٨ سال بود، عذاب می‌کشم. در اوایل دستگیرشان به مدت ١٠ ماه به آنها ملاقات ندادند بعد از ١٠ ماه که به ملاقات فرزندانم رفتم نشانه‌ی شکنجه و آزار و اذیت از صورتشان دیده می‌شد.

شهرام مدت ٣٣ ماه در سلول‌های انفرادی اطلاعات سنندج و زنجان به سر برد و بهرام ٢٠ ماه در سلول انفرادی بود. بعد از ٢٠ ماه بهرام را دادگایی کردند اجازه ندادند که برایش وکیل بگیرم تا از آنها دفاع کند خودشان وکیل تسخیری گرفتند تا راحت‌تر بتوانند به آنها حکم اعدام بدهند.


دردی ماه ٨٩ حکم اعدام بهرام و ٩ نفر دیگر از دوستانش را که هیچ گناهی نداشتند در حالیکه به زور شکنجه از آنها اعتراف دروغین گرفته بودند صادر کردند در دی‌ماه بهمراه ٥ نفردیگر از دوستانش اعدام کردند حتی جنازه‌اش را به ما تحویل ندادند با خودشان در قبرستان کرج دفن کردند ما هم برای اینکه مادرش ناراحت نشود به او خبر ندادیم.

طی چند مدت در تاریخ ١٢/٤/٩٢ مادر بهرام همراه با دختر و پسرم و عروسم به ملاقاتی رفتند غافل از اینکه بهرام را اعدام کرده‌اند. وقتی به سالن ملاقات زندان می‌رسند و شهرام تنها می‌آید ولی بهرام نیامده به مامور می‌گویند چرا بهرام را نیاوردی؟ مامور می‌گوید که شش ماه پیش اعدام شده است و هم آنجا مادر شهرام و بهرام سکته می‌کند و به بیمارستان انتقال داده می‌شود

بعد از مدتی که تقریبا به هوش می‌آید به سمت شهرستان حرکت می‌کنند و در راه با یک دستگاه تریلی تصادف می‌کنند و مادر و خواهر شهرام به کما می‌روند و ضربه‌ی مغزی می‌شوند بقیه نیز زخمی شده و هم اکنون که مدت زیادی از تصادف گذشته هنوز سلامتی کاملشان را بدست نیاورده‌اند.

در حال حاضر تمام خانواده‌مان از هم پاشیده شده، همسرم حافظه‌اش را از دست داده و فلج شده و چشمش بینایی خود را از دست داده، دخترم حافظه‌اش را از دست داده، عروس و پسرم زخمی شده‌اند و همسر و دخترم نمی‌توانند حرف بزنند. فرزندم بهرام را اعدام کرده‌اند و جنازه‌اش را تحویل‌مان ندادند و هم اکنون فرزند دیگرمان در زندان رجایی‌شهر کرج است و به اعدام محکوم شده است.

از شما خواستارم که در نامه‌ای از مسئولین رژیم ایران خصوصاً رئیس جمهور جدید که قول آزادی زندانیان سیاسی را داده است بخواهید که حکم اعدام پسرم شهرام احمدی را لغو و هرچه زودتر آزادش کنند.

باتشکر
پدر داغدار شهرام احمدی
عبدالله احمدی





در زندان پس از بازدید به ماخبر دادند بهرام اعدام شد و در مسیر راه موقع برگشتن "تصادف" شد و زنم ضربه مغزی و فلج شد و بینائی خود را هم از دست داد و دخترم به کما رفت و نمیتواند حرف بزند بهرام پسرم را اعدام کردند و حالا هم میخواهند شهرام را اعدام کنند دادخواهی پدر شهرام احمدی به سازمان عفوبین الملل پدر یکی از فعالان مذهبی کُرد که فرزندش به اعدام محکوم شده نامه‌ای خطاب به سازمان عفوبین‌الملل منتشر کرد. عبدالله احمدی در این نامه‌ی دادخواهی از رئیس سازمان عفوبین‌الملل می‌خواهد که رئیس جمهور جدید ایران را برای آزادی شهرام احمدی ترغیب کند. متن نامه که در اختیار آژانس خبررسانی کُردپا قرار گرفته است عیناً در پی می‌آید: رئیس دلسوز سازمان عفو بین‌الملل دردنامه‌ی من را بشنوید. قریب به ٥ سال است از درد دوری فرزندانم شهرام احمدی که در تاریخ ٦/٢/٨٨ و بهرام احمدی که در تاریخ ٢٥/٦/٨٨، بهرام در هنگام دستگیری زیر ١٨ سال بود، عذاب می‌کشم. در اوایل دستگیرشان به مدت ١٠ ماه به آنها ملاقات ندادند بعد از ١٠ ماه که به ملاقات فرزندانم رفتم نشانه‌ی شکنجه و آزار و اذیت از صورتشان دیده می‌شد. شهرام مدت ٣٣ ماه در سلول‌های انفرادی اطلاعات سنندج و زنجان به سر برد و بهرام ٢٠ ماه در سلول انفرادی بود. بعد از ٢٠ ماه بهرام را دادگایی کردند اجازه ندادند که برایش وکیل بگیرم تا از آنها دفاع کند خودشان وکیل تسخیری گرفتند تا راحت‌تر بتوانند به آنها حکم اعدام بدهند. دردی ماه ٨٩ حکم اعدام بهرام و ٩ نفر دیگر از دوستانش را که هیچ گناهی نداشتند در حالیکه به زور شکنجه از آنها اعتراف دروغین گرفته بودند صادر کردند در دی‌ماه بهمراه ٥ نفردیگر از دوستانش اعدام کردند حتی جنازه‌اش را به ما تحویل ندادند با خودشان در قبرستان کرج دفن کردند ما هم برای اینکه مادرش ناراحت نشود به او خبر ندادیم. طی چند مدت در تاریخ ١٢/٤/٩٢ مادر بهرام همراه با دختر و پسرم و عروسم به ملاقاتی رفتند غافل از اینکه بهرام را اعدام کرده‌اند. وقتی به سالن ملاقات زندان می‌رسند و شهرام تنها می‌آید ولی بهرام نیامده به مامور می‌گویند چرا بهرام را نیاوردی؟ مامور می‌گوید که شش ماه پیش اعدام شده است و هم آنجا مادر شهرام و بهرام سکته می‌کند و به بیمارستان انتقال داده می‌شود بعد از مدتی که تقریبا به هوش می‌آید به سمت شهرستان حرکت می‌کنند و در راه با یک دستگاه تریلی تصادف می‌کنند و مادر و خواهر شهرام به کما می‌روند و ضربه‌ی مغزی می‌شوند بقیه نیز زخمی شده و هم اکنون که مدت زیادی از تصادف گذشته هنوز سلامتی کاملشان را بدست نیاورده‌اند. در حال حاضر تمام خانواده‌مان از هم پاشیده شده، همسرم حافظه‌اش را از دست داده و فلج شده و چشمش بینایی خود را از دست داده، دخترم حافظه‌اش را از دست داده، عروس و پسرم زخمی شده‌اند و همسر و دخترم نمی‌توانند حرف بزنند. فرزندم بهرام را اعدام کرده‌اند و جنازه‌اش را تحویل‌مان ندادند و هم اکنون فرزند دیگرمان در زندان رجایی‌شهر کرج است و به اعدام محکوم شده است. از شما خواستارم که در نامه‌ای از مسئولین رژیم ایران خصوصاً رئیس جمهور جدید که قول آزادی زندانیان سیاسی را داده است بخواهید که حکم اعدام پسرم شهرام احمدی را لغو و هرچه زودتر آزادش کنند. باتشکر پدر داغدار شهرام احمدی عبدالله احمدی

۱۳۹۲ دی ۶, جمعه

حقوق بشر، ساخته شده توسط کشورهای پیشرفته نیست، بلکه این حقوق بشر است که تمدن و پیشرفت پایدار را به وجود می آورد.



حقوق بشر، ارتباط مستقیمی به دمکراسی دارد. در جامعه ای که به اعلامیه جهانی حقوق بشر احترام بگذارند، حتما دمکراسی نیز وجود خواهد داشت. از طرفی، دمکراسی باعث پیشرفت در یک جامعه می شود. هر چه جامعه به حقوق بشر احترام بیشتری بگذارد، دمکراسی در آن جامعه مستحکم تر است و آن جامعه، از پیشرفت بیشتری برخوردار می شود.

دو شهروند کُرد بە حبس ابد محکوم شدند




در ادامە روند بازداشت و صدور حکم برای شهروندان کُرد، دو شهروند کُرد ساکن شهر سلماس، بە حبس ابد محکوم شدند.

بنا بە گزارش آژانس خبررسانی کُردپا؛ دادگاه کیفری شهرستان سلماس در استان آذربایجان‌غربی، دو شهروند کُرد ساکن این شهر را بە نام‌های صابر مامدی ٣٨ سالە و نظمین حیدری ٤٠ سالە را بە حبس ابد محکوم کرد.

دادگاه کیفری شهرستان سلماس این دو شهروند کُرد را بە اتهام همکاری با احزاب کُرد اپوزسیون محکوم و حبس ابد در را برای آنها صادر کردە است.

این دو شهروند کرُد ساکن سلماس اردیبهشت ماه سال جاری توسط نیروهای امنیتی این شهرستان بازداشت و منزل آنها نیز مورد بازرسی و تفتیش قرار گرفته بود.

وکیل مدافع صابر و حیدر اعلام کردە است کە موکلانش تمامی اتهامات را رد و از شکنجە و اعتراف اجباری در زمان بازداشت شکایت کردەاند، اما دادگاه شهر سلماس بدون توجە بە اعتراض و شکایت این دو شهروند کُرد، آنها را بە حبس ابد محکوم کردە است.

این دو زندانی سیاسی کُرد، هم‌اکنون در زندان سلماس در حال سپری کردن دوران حبس هستند.

انتقال اجباری مهدی کوخیان به زندان مرکزی تبریز / ضرب و شتم وی در زندان مراغه




اویان نیوز: مهدی کوخیان با اجبار و ضرب و شتم مسئولان زندان مراغه به زندان مرکزی تبریز انتقال یافت.

به گزارش خبرنگار اویان نیوز، چهارشنبه ۴دی۹۲ مسئولان زندان مراغه بنا به دستور دادستان ملکان برای انتقال اجباری مهدی کوخیان به زندان مرکزی تبریز اقدام می کنند؛ این فعال مدنی پس از اعتراض به این دستورو مقاومت در برابر اجرای آن مورد ضرب و شتم شدید مسئولان زندان مراغه قرار می گیرد.

ماموران با پای برهنه وی را به زندان مرکزی تبریز منتقل می کنند که به دلیل عدم پذیرش مقامات قضایی در تبریز به زندان مراغه بازگردانده می شود. قاضی کشیک با بیان اینکه پرونده وی ناقص می باشد از پذیرش وی خودداری کرده است.

بر اساس این گزارش، علت انتقال اجباری مهدی کوخیان به زندان مرکزی تبریز، اعتراض به شرایط بسیار بد و افزایش مواد مخدر در زندان مراغه عنوان شده است.

پیمان محمد پور دادستان ملکان حکم انتقال اجباری مهدی کوخیان به زندان مرکزی تبریز را صادر نموده است.

مطابق ماده‌ی ۲۳۰ آیین‌نامه‌ی سازمان زندان‌ها هر متهم یا محکومی باید در بازداشتگاه یا زندانی که در حوزه‌ی قضایی صادرکننده‌ی قرار وجود دارد، نگهداری شود مگر این‌که دادگاه صادرکننده حکم بر اساس قانون، محل دیگری را برای تحمل کیفر ذکر کرده باشد.

شعبه ۱ دادگاه انقلاب مراغه در حکم صادره اشاره‌ای به تحمل حبس مهدی کوخیان در زندان مرکزی تبریز نداشته است.

در تبصره‌ی یک ماده‌ی ۲۳۴ آیین‌نامه‌ی سازمان زندان‌ها آمده است سازمان باید ترتیبی اتخاذ کند که محکومان با درخواست شخصی در نزدیک‌ترین زندان محل سکونت خانواده‌ی خود تحمل کیفر کنند.
بر اساس این تبصره با در نظر گرفتن محل زندگی مهدی کوخیان وی می بایست در زندان مراغه که نزدیکترین زندان به شهر ملکان می باشد نگهداری شود.
این فعال آذربایجانی روز ۴خرداد۹۲ توسط ماموران امنیتی بازداشت و روز ۸خرداد۹۲ به زندان مراغه منتقل گردید.

وی روز ۱۵تیر۹۲ در شعبه ۱ دادگاه انقلاب مراغه محاکمه و به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام مجددا به ۱ سال حبس تعزیری محکوم گردید. قاضی داور نیا رییس دادگاه انقلاب مراغه به استناد سابقه محکومیت وی در دادگاه انقلاب و گزارش وزارت اطلاعات رای به محکومیت مهدی کوخیان داده است.

سابقا مهدی کوخیان روز ۲۲اسفند۹۱ در دادگاه مراغه محاکمه و به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود.
پیشتر به رغم وخامت وضعیت سلامتی وی، دادستان مراغه با درخواست این فعال آذربایجانی جهت اعزام به پزشک متخصص برای درمان بیماری کلیوی وی مخالفت نموده بود.

پیش از این مهدی کوخیان روز ۱۱دی۹۱ درشهرستان ملکان به همراه عباس(اوختای) ولیزاده بازداشت و پس از ۳ماه نیم بازداشت به قید وثیقه ۴۰میلیون تومان از زندان مراغه آزاد گردید.

بابک زنجانی: «رئيس» رضا ضراب نيستم و حجم معاملاتم با او آن قدر اندك بوده كه قابل ملاحظه نيست!




به نوشته خبرگزاري DHA بابک زنجاني گفته «با هيچ كدام از كساني كه نامشان در پرونده آمده آشنايي ندارد و رضا ضراب را تنها چند بار ديده است.»

پيش از اين روزنامه «حبرترك» در گزارش آورده بود ‌زنجانی قرار بوده با استفاده از یک پاسپورت جعلی از طریق بیروت وارد آنتالیا شود، اما او سفر خود را بعد از عملیات پلیس در ترکیه لغو می كند. زنجاني در اين‌باره توضيح داد كه در ۶ ماه گذشته در تهران بوده، با توجه به اينكه آدم شناخته‌ شده‌‌اي مثل او نمي‌توانسته از طريق غيرقانوني سفري داشته باشد. به نوشته اين خبرگزاري ترك، زنجاني مدعي شده كه به هيچ عنوان «رئيس» رضا ضراب نيست و حجم معاملاتش با او آن قدر اندك بوده كه قابل ملاحظه نيست.

زنجاني اضافه مي‌كند: من قرباني مسائل سياسي برعليه كشورم هستم. اما با وجودي كه تا به حال از نزديك با رجب طيب اردوغان هيچ تماسي نداشتم، ولي از ميزان علاقه‌ام به وي ذره‌اي كاسته نمي شود.
درحالي كه حجم انتقال مالي رضا ضراب ۸۴ ميليارد يورو اعلام شده معلوم نيست چطور زنجاني او را تاجر كوچك خوانده و توضيح داد كه «با داشتن ۶۵ شركت و دارايي نزديك به ۷-۸ ميليارد يورو نيازي به كارهاي غيرقانوني و تجارت‌هاي كوچك نداشته است.»
فعالین در تبعید

۱۳۹۲ دی ۴, چهارشنبه

افشاگری همکار سابق جواد ظریف!




جواد ظریف وزیر امور خارجه حکومت جمهوری اسلامی با وانمود کردن اینکه این حکومت انرژی هسته ای را برای تولید برق نیاز دارد، برای ساخت بمب اتمی زمان خرید و توجه غربی ها را از موضوعات نقض حقوق بشر در ایران منحرف ساخت.

این مطالب را ابوالفضل اسلامی همکار سابق جواد ظریف که تا سال 2010 مدت زمان زیادی را در وزارت خارجه حکومت و سفارت جمهوری اسلامی در توکیو مشغول به کار بوده است بیان نمود.

آقای اسلامی می گوید: من در وزارت خارجه و در بخش ان. پی. تی مربوط به برنامه اتمی مشغول به کار بودم. در زمان دولت خاتمی وقتی که ظریف معاون امور بین الملل وزارت امور خارجه بود، او با سپاه پاسداران و اطلاعات وزارت دفاع در لویزان جلساتی داشت که من نیز در آنها حضور داشتم.

در این جلسات نمایندگان دفتر خامنه ای و سپاه پاسداران تاکید می کردند که غربی ها نمی توانند به نظام با جنگ آسیب برسانند. آنها می خواهند به نظام از داخل و با کمک ضد انقلاب و تحت عنوان حقوق بشر آسیب برسانند. بنابراین ضد انقلاب ها برای حفظ نظام باید با شدت هرچه تمام تر سرکوب شوند. برای مبارزه با دخالت غرب در امور خودمان نیز ما باید برد موشکها و برنامه موشکی را گسترش دهیم و با کمک بیشترنیروی قدس سپاه به توسعه برنامه اتمی بپردازیم تا دخالت غرب را کاهش دهیم. تمام منابع کشور باید در این زمینه همانند جنگ ایران و عراق بسیج شوند تا به این اهداف برسیم.

آقای اسلامی می گوید: مقامات جمهوری اسلامی شامل صادق خرازی، ظریف، حمید بعیدی نژاد، محمد رضا البرزی، سیروس ناصری و موسویان که اکنون در آمریکا زندگی می کند دستورالعمل هایی داشتند تا برنامه اتمی را به موضوع اصلی با غرب تبدیل کنند و گفتگوها را از مسله حقوق بشر منحرف سازند.

اسلامی می گوید بر اساس این سیاست، تحت مدیریت ظریف ما یک وظیفه برای انجام داشتیم، کار ما آماده سازی بحث ها برای مذاکرات اتمی با هدف طولانی کردن مذاکرات بود. بحث ها بر اساس ماده ای در ان. پی. تی. که حق کشورها را برای استفاده از تکنولوژی هسته ای برای تولید برق و خدمات پزشکی به رسمیت می شناسد پایه ریزی می شد و بر خاورمیانه ای عاری از سلاح های اتمی و مورد پرسش قرار دادن اینکه چرا اسراییل سلاح هسته ای دارد تاکید داشت.

آقای اسلامی می گوید انجام این کارها در راستای طولانی کردن مذاکرات و خرید زمان به منظور اطمینان از بی نتیجه ماندن گفتگوها با غرب صورت می گرفت.

همچنین اسلامی عنوان می کند که در زمینه حقوق بشر، ظریف پیامهایی را به سفارتها می فرستاد و تاکید می کرد که دانشجویانی که کشته شده اند، دانشجو نبوده بلکه خرابکار بوده اند. اکبر محمدی و عکاس ایرانی- کانادایی زهرا کاظمی در میان افرادی بودند که ظریف کشته شدن آنها را همینگونه توجیه کرد.

به نظر می رسد که با بررسی سوابق مهره های حکومتی و اعمال و گفتار آنها این نکته بیشتر آشکار می شود که دستگاه جمهوری اسلامی و نظام ولایت فقیه در کل یک سیستم آدم کشی و جنایت است و رسیدن به مراتب بالا در این حکومت بدون دخالت در جنایت های حکومتی امکان پذیر نیست. 

۱۳۹۲ دی ۳, سه‌شنبه

جانباختن یک زندانی به هنگام کار اجباری



به گزارش "هرانا" یک زندانی به نام "سعید کمالی" در زندان مرکزی زاهدان در حین برقکاری به دلیل نبود امکانات ایمنی دچار برق گرفتگی شد و جان سپرد.
سعید کمالی که زمان زیادی از حکم زندان وی باقی نمانده بود، از مدتی پیش برای گرفتن مرخصی در ازای کار در زندان، به واحد برق زندان مرکزی زاهدان منتقل شده بود. این در حالی بود که وی هیچگونه تخصصی در زمینه برق نداشت.


بیمار حاد جسمی و اقدام به خودکشی زندانی سیاسی زندانی سیاسی


افشین سهراب زاده در اثر شکنجه های دوران بازداشت توسط بازجویان وزارت اطلاعات دچار ناراحتی حاد جسمی است ولی علیرغم گذشت ماه ها هنوز از عمل جراحی این زندانی سیاسی خوداری می کنند. بنابه گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی ، افشین سهراب زاده ۲۳ ساله و ساکن شهر کرمانشاه که بدلیل شکنجه های طاقت فرسا و غیر انسانی بازجویان وزارت اطلاعات دچار خونریزی داخلی از ناحیه روده شده است. او بارها به بهداری زندان مراجعه کرده است .پزشکان بهداری زندان به او گفتنه اند که قادر به درمان وی در زندان نیستند و می بایست در بیمارستانهای خارج از زندان تحت عمل جراحی قرار گیرد. شرایط وی به حدی حاد می باشد که هم‌بندیی‌هایش به‌شدت نگران جان او هستند. علیرغم دردهای طاقت فرسا ،ماموران وزارت اطلاعات و مسئولین زندان از انتقال وی به بیمارستان ودرمان او ممانعت می کنند. «افشین سهراب زاده» در هفدهم آذر ١٣٨٨ در شهر کامیاران دستگیر و به اتهام همکاری با یکی از احزاب کرد در شعبه دوم دادگاه انقلاب اسلامی شهر سنندج به توسط قاضی «مصطفی طیاری» به ٢۵ سال زندان و تبعید به میناب محکوم شد. گفتنی است که روز چهارشنبه ۱۲ تیرماه سال گذشته این زندانی در اعتراض به آنچه شرایط اسفناک این زندان و تبعیدش از زندان مرکزی سنندج به زندان میناب اقدام به خودکشی کرده بود.

۱۳۹۲ دی ۲, دوشنبه

ایران: بازرسان آژانس حق بازدید از صنایع موشکی و نظامی را ندارند



العربیه - روابط عمومی سازمان انرژی اتمی ایران در بیانیه ای تاکید کرد که بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی، نه تنها حق بازدید از صنایع نظامی و موشکی ایران را ندارند، بلکه وظیفه ای در این خصوص بر عهده آن ها نیست. پیش تر ، علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی ایران گفت، ایران با بازدید بازرسان آژانس از صنایع موشکی و نظامی، موافقت کرده است.


سپاه شبکه تلویزیونی راه‌اندازی می‌کند



گزارش‌ها از شروع به کار یک شبکه تلویزیونی جدید متعلق به سپاه پاسداران در بهمن ماه سال ۹۲ حکایت دارد.
خبرگزاری فارس و سایت محافظه‌کار «مشرق‌نیوز» گزارش کرده‌اند که این شبکه در راستای ترویج «گفتمان انقلاب اسلامی» از ۲۲ بهمن فعالیت خود را آغاز خواهد کرد.
خبرگزاری فارس از محمدامین توکلی‌زاده به عنوان مدیر این شبکه جدید نام برده و نوشته نام‌هایی نظیر «عصر» و «کوثر» برای آن در نظر گرفته شده است.
سایت «مشرق‌نیوز» هم نوشته نام احتمالی این شبکه «سروش» یا «امید» خواهد بود که با روزی ۴ ساعت کار خود را کلید زده و از فروردین ماه آینده زمان پخش آن به شش ساعت خواهد رسید.
سایت «آینده آنلاین» هم بی‌‌آنکه نامی از سپاه پاسداران ببرد٬ گزارش کرده که این شبکه متعلق به این نهاد نظامی است.
این سایت نوشته «برخی مسئولان فرهنگی این نهاد که منتقد برنامه‌های صدا و سیما هستند و آن‌ها را به حد کافی انقلابی نمی‌دانند» از مدت‌ها پیش تلاش‌ها برای راه اندازی این شبکه را آغاز کرده بودند.
آن‌طور که «آینده‌آنلاین» نوشته است پس از مقاومت صدا و سیما با راه‌اندازی این شبکه٬ سپاه پیشنهاد می‌کند شبکه مذکور به اسم سازمان صداوسیما راه اندازی شود، اما تولید محتوا و مدیریت آن بر عهده سپاه باشد.
به نوشته این سایت «با توجه به افتتاح این شبکه در شرایطی که صداوسیما با بحران مالی کم سابقه‌ای دست به گریبان است احتمالا بودجه این شبکه جدید» را سپاه تامین خواهد کرد.
سپاه پاسداران تنها نهاد نظامی در ایران است که در حال حاضر ده‌ها سایت٬ خبرگزاری و نشریه در اختیار دارد.
راه‌اندازی شبکه تلویزیونی نخستین تجربه این نهاد نظامی در تولید محتوای تلویزیونی پس از پایان جنگ هشت ساله ایران و عراق محسوب می‌شود.


پیمان برگشت و اصلاح طلبانی که 24 ساعت بر او لعنت فرستادند و دروغ بافتند رسوا شدند

مصلحی: آمریکا دارد ما را مدیریت می‌کند ...




رجا نیوز - حیدر مصلحی وزیر سابق اطلاعات ایران،گفته است: ''امروز کلاس سانتریفیوژ ایران در سطح بسیار بالایی است که به‌راحتی می‌تواند در هر مقطعی هر میزان اورانیومی را با هر درصدی که تصمیم می‌گیرد، تهیه کند.'' وزیر سابق اطلاعات ایران هم چنین مذاکره تلفنی اوباما و روحانی را اقدامی ''اشتباه'' دانسته و اضافه کرده است: ''آمریکا دارد ما را مدیریت می‌کند که افکارمان را به کدام سمت ببرد.''


۱۳۹۲ آذر ۲۷, چهارشنبه

به دادمان برسيد٬ قرار است ٣۹ نفر را در عادل آباد اعدام کنند!


 نامه اي با بغض و وحشت براي هيئت پارلمان اروپا الان روبرويم پسر جواني به اسم نعمت پراکنده نشسته که از وقتي شنيده فردا چهارشنبه اعدامش ميکنند٬ ديگر لال شده و نميتواند حرف بزند. او در يک گوشه چمباتمه زده و زل زده به ما و هيچ نميگويد. بعضي وقتها فکر ميکنم دارم يک فيلم ترسناک مي بينم. ولي نه نعمت واقعي است و از وحشت لال و کر شده و مثل مرده ها بمن نگاه ميکند. امروز مسئولين زندان يک کاغذ در دستشان بود و ميگفتند اسم ٣۹ نفر را نوشته اند٬ ميگويند همين روزها اين ٣۹ نفر را اعدام ميکنيم. آيا از پشت اين ديوار و در سالنهاي ديدارهاي رسمي که با مقامات داريد٬ اين صدا را ميتوانيد بشنويد٬ من نميخواهم اعدام شوم٬ من از مرگ وحشت دارم٬ من نميخواهم اسمم در اين ليست سياه قرار بگيرد٬ من نميدانم به کجا متوسل شوم٬ ميخواهم زنده بمانم٬ آيا شما نميتوانيد کاري بکنيد؟ خانمها و آقايان محترم. من از زندان مخوف عادل آباد شيراز با شما حرف ميزنم. از روز شنبه يعني سه روز پيش در اين زندان مخفيانه و يواشکي ٣ نفر را اعدام کردند. يکي از آنها زن و بچه داشت. من اسم دو نفر را که جوان بودند٬ ميدانم مهران تالي و يدالله شراري هر دو جوان بودند. من شنيده ام که فردا يعني چهارشنبه قرار است اينجا دسته جمعي اعدام کنند. من شنيدم اسم ٣۹ نفر را نوشته اند که بزودي اعدام ميکنند٬ اي واي آيا اسم من هم در بين اين ٣۹ نفر هست؟ مرگ بسيار تلخ است٬ مرگي بدين بي حرمتي و دردناک و از قبل خبرداده شده بسيار وحشتناک است. من مطمئن هستم اگر بمن بگويند اسم منهم در اين ليست ٣۹ نفره هست٬ در جا ميخکوب خواهم شد و سلولهايم همه يخ خواهند زد. به کجا متوسل شوم. شايد شما هم فرزندي داريد و شايد ميتوانيد فقط يک ثانيه حال مادران و پدران ما را تصور کنيد و حال خودمان را؟؟؟ به شما ميگويم لطفا در مورد اين همه اعدام در زندان ما حرفي بزنيد فقط در زندان عادل آباد اعلا م کرده اند که ٣۹ نفر را همين هفته و همين روزها خواهند کشت٬ آيا اسم من هم در اين ليست هست؟؟؟ اي داد و بيداد! امضا محفوظ کميته بين المللي عليه اعدام سه شنبه ۱۷ دسامبر

تشدید طرح امنیتی در کافی‌نت‌های پاوه




 برپایه‌ی گزارش رسیده به آژانس خبررسانی کُردپا، هموطنان کُرد در پاوه از سوی پلیس سایبری در استفاده از اینترنت تحت فشار و کنترل شدید می‌باشند. خبرنگار کُردپا از پاوه گزارش داد که فشار بر کاربران اینترنت در کافی‌نت‌ها طی هفته‌های اخیر افزایش ملموسی داشته و استفاده از اینترنت بدون ارائه‌ی مدارک شناسایی و هویت کامل کاربر، عملاً غیرممکن است. گزارش می‌افزاید: اداره‌ی اماکن نیز از صاحبان کافی‌نت‌ها خواسته که ورود و خروج کاربران را کاملا کنترل و تشدید کنند و مشخصات شهروندان را به ثبت برسانند. همچنین تشدید کنترل بر اینترنت تنها به کافی‌نت‌ها محدود نگردیده و اینترنت خانگی نیز در رصد کامل پلیس فتا بوده و "کوچک‌ترین تخلف" با برخورد "بدون اغماض مأموران" روبرو می‌شود. در همین ارتباط، اواسط مهرماه امسال نیروهای امنیتی و لباس شخصی‌ها در چندین کافی‌نت شهر پاوه بدون اجازه و رضایت صاحب کافی‌نت‌ها، اقدام به نصب دوربین‌های مدار بسته کردند. اواخر هفته‌ی گذشته ٧ هموطن ساکن پاوه به سبب تبلیغ برای احزاب کُرد اپوزسیون از طریق سایت‌های اجتماعی به ٤٢ ماه حبس محکوم شدند.

سهم ما پاهاي بدون كفش. سفره هاي بدون نان.




 دهان هاي بدون خنده. مادران بدون فرزند. زنان بدون سر. قلم هاي بدون جوهر و كتاب هاي بدون كلمه شد/ و پدر كه سهمش از همه بيشتر بود در اعتياد به تحفه اي كه آورده بود جان داد/ و ما براي هميشه كوچك مانديم/ آنقدر كوچك كه حالا ديگر حتي در خانه ي خودمان هم گم ميشويم.

روی سنگ قبرم بنویسید اولین باری نبود که مُرد......


علیرضا صبوری جوان ۲۲ ساله ای است که روز ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ همانند هزاران جوان دیگر به خیابان رفت تا اعتراضش را نسبت به نتیجه مخدوش انتخابات ریاست جمهوری ابراز کند ، در میدان آزادی ، روبه روی پایگاه بسیج گردان ۱۱۷ عاشورا مورد اصابت گلوله قرار گرفت ، عده ای از معترضین پیکر نیمه جان وی را به بیمارستان انتقال دادند و پزشکان شبانه او را مورد عمل جراحی قرار دادند ولی متاسفانه علیرضا به کما رفت و پس از گذشت حدود ۱ ماه علیرضا از مرگ بازگشته و بهوش آمد . به صلاحدید تیم پزشکی اعضای خانواده ناچار به انتقال علیرضا به خانه شدند و قرار بر آن شد که باقی خدمات درمانی در خانه به او ارائه گردد ، با کمک های بی دریغ مدد کار و اعضای خانواده علیرضا پس از چندی توانست مقداری از قوای از دست رفته اش را باز یابد ولی همچنان با مشکلات عمده ای از قبیل سر دارد های شدید و مداوم و ضعیف بودن قدرت تکلم رو برو بود ، پس از چند ماه پزشکان برای بار دوم سعی در خارج نمودن گلوله نمودند اما با توجه به اینکه تیر در نقطه حساسی از بافت مغز قرار داشت تلاش مجدد پزشکان باز بی نتیجه بود و علیرغم انجام دومین جراحی باز گلوله در مغز علیرضا به جای ماند . پس از آنکه علیرضا سلامت نسبی خودرا بازیافت به کمک خانواده به ترکیه رفت و در آنجا کلیه مدارک پزشکی خود را در اختیار سازمان ملل قرار داد که بعد از ماه ها در خواست وی مورد قبول واقع شد و علیرضا با امید به کسب سلامتی و آینده ای سبز و آزاد رهسپار آمریکا شد و در بوستون اقامت گزید اما در کمال تاسف پزشکان آمریکائی نیز قادر به خارج کردن گلوله نبودند و در نهایت روح خسته علیرضا پس از ۸ ماه سکونت در بوستون به علت عوارض ناشی از وجود قسمت هایی از گلوله در بافت مغز در ۲۶ آبان ۱۳۹۰ از جسم زخمی اش پر گشود . پیکر علیرضا پس از طی مراحل بسیار به المان منتقل و در تاریخ 30 دی ماه سال 60 در گورستان ویلمرزدورف شهر برلین به خاک سپرده شد . تولد : 10 مرداد 67 اصبت گلوله : 25 خرداد 88 - میدان آزادی ، ایران شهادت : 26 ابان 90 - بوستون ، امریکا خاکسپاری : 30 دیماه 90 - برلین ، آلمان