۱۳۹۲ دی ۸, یکشنبه

خدایا یه کاری بکن ... برای کودکی که از گرسنگی تلف شد


برای آرزوهایی که ناخواسته دفن شد
برای هوس هایی که به نام عشق ثبت شد
برای اشک هایی که به ناحق ریخته شد
برای صداهایی که در سکوت خلق شد
برای چشم هایی که چشم به درگاهت خشک شد
برای انسانی که بی گناه کشته شد
خدایا ...
بیا ...
من نشونت میدم
انسان هایی را که عشقشان
همانند لباس روزانه عوض می شود
قلبشان تهی ست
چیزی از عشق نمی دانند
در سرزمین من عشق مرده
در سرزمین من انسانیت بیگانه ترین واژه است
در سرزمین من شعر حافظ در دست کودکان برای فروش می چرخد
در سرزمین من گدایان ثروتمند ترینند
در سرزمین من با نامت برای خود آوازه ها دارند
در سرزمین من انگشت شمارند
آن هایی که تو را خوب می شناسند
خدایا ...
تو چه می کشی از دست این مردم !!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر