۱۳۹۲ آذر ۱۶, شنبه

برخیز که راه ِ دگری ما را نیست غیر از من و تو دادگری ما را نیست


برخیز که راه ِ دگری ما را نیست
غیر از من و تو دادگری ما را نیست

زین مُهر ِ جدایی ثمری ما را نیست
عمریست که از ما خبری ما را نیست

بر خیز که راه ِ دگری ما را نیست

برخیز که آنچه رفته شد باز آریم
لبخند به لبهای تو با ساز آریم

وین بال و پر ِ بسته به پرواز آریم
شاید پس ازین بال و پری ما را نیست

برخیز که راه ِ دگری ما را نیست

ما تاج و نه تخت و نه جهان می طلبیم
نه آنچه گواراست به جان می طلبیم

نه آب ِ بهشت ِ واعظان می طلبیم
جز خانه رهایی نظری ما را نیست

برخیز که راه ِ دگری ما را نیست

ای دوست به هر کجا نشستی برخیز
گر کافر و گر خدا پرستی برخیز

تا هستی و تا خود نشکستی برخیز
زین معرکه بی ما گذری ما را نیست

برخیز که راه ِ دگری ما را نیست...

آذر


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر