۱۳۹۲ اسفند ۹, جمعه

برای نجات 26 زندانی سیاسی محکوم به اعدام


برای نجات 26 زندانی سیاسی محکوم به اعدام
لطفا به اشتراک بگذارید. سپاس

من درد مشترکم، مرا فریاد کن!

روز يکشنبه 7 مهر ماه ده ها نفر از خانواده های 26 تن از محکومين به اعدام که با تحمل سختیهای فراوان از سنندج به تهران آمده بودند در پارک شهر تجمع کردند، اما ماموران امنیتی رژيم به خانواده ها يورش بردند. سپس آنها در مقابل ساختمان اصلی قوه قضائیه تجمع کردند و خواستار لغو حکم اعدام و آزادی بدون قید و شرط آنان شدند. پس از ساعتها انتظار بالاخره 2 تن از طرف خانواده ها با آوایی از مسئولین قوه قضائیه صحبت کردند.  

آوایی وعده داد که اجرای حکم اعدام به مدت یکماه به تعویق افتاده است و بازبینی احکام زندانیان در شعبه دیگری از دادگاه انقلاب به غیر از شعبه 28 که فردی به نام محمد مقیسه می باشد، انجام خواهد گرفت. اما آوایی حاضر نشد وعده های خود را کتبا ارائه دهد و خانواده های زندانیان سیاسی سخنان او را باور نکردند.

در طی روزهای گذشته، ۴ تن از این زندانیان در سلولهای انفرادی تحت شکنجه های فیزیکی و روانی شکنجه گران زندان قزل حصار قرار گرفته اند. آنها با شوکربرقی، باتون برقی، مشت و لگد توسط پاسداران بندها شکنجه شده و در سلولها انفرادی دائما تهدید به اعدام می شوند. چهارشنبه گذشته حامد احمدی و صدیق محمدی را با فریب از بند عمومی به سلولهای انفرادی برای اجرای حکم اعدام منتقل کردند. جمشید و جهانگیر دهقانی و 2 زندانی دیگر به انتقال همرزمانشان به سلول انفرادی اعتراض کردند اما خود نیز مورد ضرب و شتم قرار گرفته و به انفرادی منتقل شدند. در اعتراض، این 6 زندانی دست به اعتصاب غذا زدند. 

خانواده ها که به شدت نگران وضعیت و جان عزیزان خود می باشند به ترمينال غرب تهران رفته و در مسجد اين ترمينال تحصن کردند. نيمه شب، ماموران امنیتی به آنان ها يورش برده و آنها را با زور از مسجد بيرون کردند.  این حرکت وحشیانه به خشم خانواده های زندانیان سیاسی و عزم شان افزود. آنان تا دوشنبه صبح در سالن ترمينال ماندند و با وجود مراقبت نیروهای امنیتی تصمیم گرفتند که همانروز در مقابل دفتر کار حسن روحاني تحصن کنند و چنین کردند.

پس از مشاهده تجمع آنان، يکي از معاونان روحانی، تحت محافظت ماموران، به جمع تحصن کنندگان آمد و با آنها گفتگو کرد. او که از شجاعت خانواده ها به وحشت افتاده بود تظاهر به همدردی نمود و وعده داد که به خواسته های آنان رسیدگی کند. اما خانواده ها سخنان او را باور نکردند و فشار بیشتری آوردند. در نتیجه، معاون روحاني وعده داد که يک ماه اجرای حکم اعدام را به تعویق اندازد. اما باز هم خانواده ها باور نکردند و او پس از رفت و برگشتهای متعدد گفت که غلامحسین محسنی اژه ای (وزیر اطلاعات دولت احمدی نژاد و سخنگوی کنونی قوه قضائیه) دستور توقف اعدامها را صادر کرده است.

او در ادامه از قول اژه ای  گفت که به پرونده ها مجددا رسیدگی خواهد شد، 6 نفر از زندانیان از انفرادی قزل حصار به زندان رجایی شهر منتقل خواهند شد و 2 نفر که در 7 مهر ماه با یورش وحشیانه ماموران زندان به سلول انفرادی برده بودند را به بند عمومی منتقل خواهند کرد. اما باز هم دل خونین خانواده های مضطرب راضی نشد. آخر چگونه می توان دروغهای جانیان شیّاد را باور کرد؟! سپس، خانواده ها به طرف مجلس حرکت کردند و در آنجا خواهان ملاقات با نماینده سنندج شدند.

نماینده سنندج که حتما از قبل در جریان قرار گرفته بود به جمع خانواده ها آمد و او نیز با تظاهر به همدردی وعده داد که به خواسته های آنان رسیدگی خواهد شد. اما در مقابل مجلس یک مامور امنیتی ظاهر شد که می گفت پرونده ها در اختیار وزارت اطلاعات است و ما کوتاه نخواهیم آمد. او خانواده ها را تهدید کرد که اگر دست از تجمع و اعتراض برندارند وضع فرزندانشان بدتر خواهد شد. باید به این مزدور گفت آیا وضعی بدتر از این می شود که انسان فرزند خود را اسیر شما جنایتکاران و پای چوبه دار ببیند؟! 

پس از این وعده ها، خانواده ها پریشان حال اما مصمّم بسوی سنندج حرکت کردند. آنها به دولت روحانی، مجلس و اژه ای 20 روز وقت دادند و شجاعانه اعلام کردند که اگر پس از این مدت به خواسته های آنان رسیدگی نشود و احکام اعدام فرزندانشان لغو نشود در سنندج تظاهرات خواهند کرد.  

در روزهای اخیر اعتراضات مردم به احکام اعدام این 26 نفر زندانی سیاسی وسیعتر گشته و اخبار آن در رسانه ها انعکاس یافته است. حکومت جمهوری اسلامی در بحرانی عمیق فرو رفته و برای جلوگیری از رشد مبارزات مردم، با افزایش اعدامها در صدد ایجاد جوّ ترس و وحشت است. اما به دلیل مقاومت زندانیان سیاسی، مبارزات خانواده های آنان و پشتیبانی مردم در داخل و خارج از کشور خبر این جنایتِ درحال وقوع چنان گسترش یافت که حکومت مجبور به عقب نشینی شد و اعدامها را یک ماه به تعویق انداخت.

بی تردید این عقب نشینی موقتی است و به درجات زیادی بستگی به ادامه فشار بر حکومت از طرف مردم (همه ما) دارد. اکنون خطر اعدام جان بسیاری از زندانیان سیاسی از جمله این 26 نفر را تهدید می کند. حکومت جمهوری اسلامی در ضعف قرار دارد و با مشکلات عدیده ای چون بحران شدید اقتصادی، انزوای سیاسی و بی اعتباری در میان مردم ایران روبروست. اکنون در عرصه جهانی ژست صلح طلبی و دمکراسی گرفته است و نمی خواهد چهره واقعی اش آشکار شود. باید این فرصت را غنیمت شمرد و  حکومت را به عقب نشینی بیشتر واداشت تا حکم اعدام این 26 نفر لغو گردد. این حرکت می تواند پایه خوبی برای نجات جان زندانیان دیگر باشد.

دوستان عزیز در فیس بوک، با هر عقیده و مرامی که دارید، بیائید متحدانه دست به دست هم دهیم. ما می توانیم با به اشتراک گذاشتن (نه لایک زدن) این صفحه در فیس بوک سیل براه اندازیم و بدین طریق برای نجات جان عزیزانمان، دیگران را نیز تشویق کنیم. لطفا به هر صورتی که تمایل دارید این کار را انجام دهید. اسم مهم نیست، اگر مایلید این صفحه را کُپی کنید و بنام خود به اشتراک بگذارید.

به امید نجات جان همه عزیزانمان که در زندان اند


من درد مشترکم، مرا فریاد کن!

روز يکشنبه 7 مهر ماه ده ها نفر از خانواده های 26 تن از محکومين به اعدام که با تحمل سختیهای فراوان از سنندج به تهران آمده بودند در پارک شهر تجمع کردند، اما ماموران امنیتی رژيم به خانواده ها يورش بردند. سپس آنها در مقابل ساختمان اصلی قوه قضائیه تجمع کردند و خواستار لغو حکم اعدام و آزادی بدون قید و شرط آنان شدند. پس از ساعتها انتظار بالاخره 2 تن از طرف خانواده ها با آوایی از مسئولین قوه قضائیه صحبت کردند.

آوایی وعده داد که اجرای حکم اعدام به مدت یکماه به تعویق افتاده است و بازبینی احکام زندانیان در شعبه دیگری از دادگاه انقلاب به غیر از شعبه 28 که فردی به نام محمد مقیسه می باشد، انجام خواهد گرفت. اما آوایی حاضر نشد وعده های خود را کتبا ارائه دهد و خانواده های زندانیان سیاسی سخنان او را باور نکردند.

در طی روزهای گذشته، ۴ تن از این زندانیان در سلولهای انفرادی تحت شکنجه های فیزیکی و روانی شکنجه گران زندان قزل حصار قرار گرفته اند. آنها با شوکربرقی، باتون برقی، مشت و لگد توسط پاسداران بندها شکنجه شده و در سلولها انفرادی دائما تهدید به اعدام می شوند. چهارشنبه گذشته حامد احمدی و صدیق محمدی را با فریب از بند عمومی به سلولهای انفرادی برای اجرای حکم اعدام منتقل کردند. جمشید و جهانگیر دهقانی و 2 زندانی دیگر به انتقال همرزمانشان به سلول انفرادی اعتراض کردند اما خود نیز مورد ضرب و شتم قرار گرفته و به انفرادی منتقل شدند. در اعتراض، این 6 زندانی دست به اعتصاب غذا زدند.

خانواده ها که به شدت نگران وضعیت و جان عزیزان خود می باشند به ترمينال غرب تهران رفته و در مسجد اين ترمينال تحصن کردند. نيمه شب، ماموران امنیتی به آنان ها يورش برده و آنها را با زور از مسجد بيرون کردند. این حرکت وحشیانه به خشم خانواده های زندانیان سیاسی و عزم شان افزود. آنان تا دوشنبه صبح در سالن ترمينال ماندند و با وجود مراقبت نیروهای امنیتی تصمیم گرفتند که همانروز در مقابل دفتر کار حسن روحاني تحصن کنند و چنین کردند.

پس از مشاهده تجمع آنان، يکي از معاونان روحانی، تحت محافظت ماموران، به جمع تحصن کنندگان آمد و با آنها گفتگو کرد. او که از شجاعت خانواده ها به وحشت افتاده بود تظاهر به همدردی نمود و وعده داد که به خواسته های آنان رسیدگی کند. اما خانواده ها سخنان او را باور نکردند و فشار بیشتری آوردند. در نتیجه، معاون روحاني وعده داد که يک ماه اجرای حکم اعدام را به تعویق اندازد. اما باز هم خانواده ها باور نکردند و او پس از رفت و برگشتهای متعدد گفت که غلامحسین محسنی اژه ای (وزیر اطلاعات دولت احمدی نژاد و سخنگوی کنونی قوه قضائیه) دستور توقف اعدامها را صادر کرده است.

او در ادامه از قول اژه ای گفت که به پرونده ها مجددا رسیدگی خواهد شد، 6 نفر از زندانیان از انفرادی قزل حصار به زندان رجایی شهر منتقل خواهند شد و 2 نفر که در 7 مهر ماه با یورش وحشیانه ماموران زندان به سلول انفرادی برده بودند را به بند عمومی منتقل خواهند کرد. اما باز هم دل خونین خانواده های مضطرب راضی نشد. آخر چگونه می توان دروغهای جانیان شیّاد را باور کرد؟! سپس، خانواده ها به طرف مجلس حرکت کردند و در آنجا خواهان ملاقات با نماینده سنندج شدند.

نماینده سنندج که حتما از قبل در جریان قرار گرفته بود به جمع خانواده ها آمد و او نیز با تظاهر به همدردی وعده داد که به خواسته های آنان رسیدگی خواهد شد. اما در مقابل مجلس یک مامور امنیتی ظاهر شد که می گفت پرونده ها در اختیار وزارت اطلاعات است و ما کوتاه نخواهیم آمد. او خانواده ها را تهدید کرد که اگر دست از تجمع و اعتراض برندارند وضع فرزندانشان بدتر خواهد شد. باید به این مزدور گفت آیا وضعی بدتر از این می شود که انسان فرزند خود را اسیر شما جنایتکاران و پای چوبه دار ببیند؟!

پس از این وعده ها، خانواده ها پریشان حال اما مصمّم بسوی سنندج حرکت کردند. آنها به دولت روحانی، مجلس و اژه ای 20 روز وقت دادند و شجاعانه اعلام کردند که اگر پس از این مدت به خواسته های آنان رسیدگی نشود و احکام اعدام فرزندانشان لغو نشود در سنندج تظاهرات خواهند کرد.

در روزهای اخیر اعتراضات مردم به احکام اعدام این 26 نفر زندانی سیاسی وسیعتر گشته و اخبار آن در رسانه ها انعکاس یافته است. حکومت جمهوری اسلامی در بحرانی عمیق فرو رفته و برای جلوگیری از رشد مبارزات مردم، با افزایش اعدامها در صدد ایجاد جوّ ترس و وحشت است. اما به دلیل مقاومت زندانیان سیاسی، مبارزات خانواده های آنان و پشتیبانی مردم در داخل و خارج از کشور خبر این جنایتِ درحال وقوع چنان گسترش یافت که حکومت مجبور به عقب نشینی شد و اعدامها را یک ماه به تعویق انداخت.

بی تردید این عقب نشینی موقتی است و به درجات زیادی بستگی به ادامه فشار بر حکومت از طرف مردم (همه ما) دارد. اکنون خطر اعدام جان بسیاری از زندانیان سیاسی از جمله این 26 نفر را تهدید می کند. حکومت جمهوری اسلامی در ضعف قرار دارد و با مشکلات عدیده ای چون بحران شدید اقتصادی، انزوای سیاسی و بی اعتباری در میان مردم ایران روبروست. اکنون در عرصه جهانی ژست صلح طلبی و دمکراسی گرفته است و نمی خواهد چهره واقعی اش آشکار شود. باید این فرصت را غنیمت شمرد و حکومت را به عقب نشینی بیشتر واداشت تا حکم اعدام این 26 نفر لغو گردد. این حرکت می تواند پایه خوبی برای نجات جان زندانیان دیگر باشد.


به امید نجات جان همه عزیزانمان که در زندان اند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر