۱۳۹۲ شهریور ۳, یکشنبه

سفره ات را باز کن مادر، خدا را شکر کن


سفره ات را باز کن مادر، خدا را شکر کن
مادر ای بابای نان آور، خدا را شکر کن
بازیِ با زِندگی یعنی دوسر بازَندگی
لج مکن با چرخ بازیگر، خدا را شکر کن

قسمتت این بود ، باور کن ، همین که سالهاست
شکر می گویی فقط یکسر خدا را شکر کن!
اینکه هرشب سهم ما را شهروندی محترم
می گذارد باز پشت در، خدا را شکر کن!

اینکه در یک کشوری هستند مردانش همه
حامی زنهای بی شوهر، خدا را شکر کن
اینکه هرکس می رسد با تو برادر می شود
هی صدایت می زند خواهر، خدا را شکر کن

اینکه هرشب یک نفر بابای آدم می شود
صبح فردا یک نفر دیگر، خدا را شکر کن
"گندم از گندم بروید، جو ز جو" اینجا ولی
جای جو رویید اگر شبدر، خدا را شکر کن

وضع چاد و گینه و مالدیو و مالی را ببین
باز صد رحمت به این کشور، خدا را شکر کن!
یا همین که لااقل مثل بلاد کفر نیست
کشور ما بی در و پیکر، خدا را شکر کن

سالها او را از آن منظر ستایش کرده ای
چند مدّت هم از این منظر، خدا را شکر کن
آنچنان که در کتاب دینیِ ما آمده...
ای کسانی که... الی آخر، خدا را شکر کن!

خالق ما روی ما مردم خدایی کار کرد
واقعاً موجود از این بهتر؟! خدا را شکر کن
لطف فرموده همین که حضرت پروردگار
آن ورِ ما را نداد این ور، خدا را شکر کن

صحبت واپس گرایی نیست؛ حتماً حکمتی ست
شد تهِ ما گنده تر از سر، خدا را شکر کن
ریش فرموده عطا بر مرد تا سازد جدا
در حقیقت ماده را از نر، خدا را شکر کن

در مقابل داده نعمت های بسیاری به زن
از قبیل... گوش شیطان کر، خدا را شکر کن
شیخ ما فرمود در روز قیامت مرد و زن
فارغند از پوشش و معجر، خدا را شکر کن

نعمتی بهتر از این نعمت کجا داری سراغ؟
کیفری بهتر از این کیفر؟! خدا را شکر کن
وای اگر محشر همین باشد که دیگر محشر است!
یا به نوعی می شود محشر، خدا را شکر کن!

"ما ز بالاییم و بالا می رویم" اما اگر
شیخ پایین آمد از منبر، خدا را شکر کن
........
حرف تاریخ است این؛ تا واژه ی آخر، قلم
دل نخواهد کند از دفتر، خدا را شکر کن
...



رحیم رسولی
/محفل ادبی /

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر