۱۳۹۲ مهر ۳۰, سه‌شنبه

نامه گلایە آمیز یکی از همکیشان یارسانی به برخی از ....




اول و آخر یار
سئوالی چند وقت است که ذهنم را مشغول کرده و خیلی مایل بودم نظر بقیه همکیشانم را در این مورد بدانم.
آیا در ارومیه و تبریز مردم یارسان که ترک (آذری) زبان هستند زندگی می کنند یا نه؟ 
در همدان و قزوین که بیشتر آنها هم کُرد نیستند چطور؟ 
آیا محمد قنبری و حسن رضوی کە خود را فدای حقوق یارسان کردند ترک بودند یا کورد؟ 
در خرم آباد (بماند که گروهی لرها را کُرد می دانند و گروهی نه) چطور؟
در زنجان و ابهر چطور؟
در تهران، کرج و شهرهای اطراف آنها چطور؟
در شهرهای شمالی مثل کلاردشت چطور؟
آیا دفاتر گوینده های ترک را قبول داریم یا نه؟ (البته در صورت قبول نداشتن تمام دوره های بعد از پردیور زیر سئوال خواهد رفت)
چند روز است به خاطر فعالیت هایی که یارسانیان انجام داده اند تریبون به دست گروهی فرصت طلب و جویای نام و نان افتاده است که اکثرا عضو احزاب تجزیه طلب هستند و در طول مصاحبه شان برای خشنودی اربابانشان و خوش خدمتی کردن، در بخش اعظم صحبت هایشان فقط مطالباتی که احزاب کُرد دارند را بازگو می کنند تا مطالبات و خواسته های یارسانیان.
متاسفانه این گروه با اندیشه های راسیستی که دارند بخش اعظمی از یارسانیان را یا فراموش کرده اند و یا دانسته در حق آنها ظلم می کنند. 
هنوز اول راهیم که اینان یارسان را فقط مختص به خود و یا به کُرد می دانند و دیگر یارسانیان را نادیده می گیرند، اگر اینان بر مسندی بنشینند چه اتفاقی خواهد افتاد؟
اگر بنده به خطا و از سر نادانی این مطلب را نوشته ام خوشحال خواهم شد که راهنمایی کنید. در غیر اینصورت شاید لازم باشد به کسانی که در مصاحبه های مختلف صحبت می کنند اعتراض کرده و تذکری داده شود که برای پیشبرد خواسته های سیاسی خود، پیکر یارسانیان را پلکان ترقی شان نکنند.
با پوزش که وقت عزیزان را گرفتم.
اول و آخر خاوندکار

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر